اولین قدم
سلام عزیز دلم چندمدتی هست که سر مامانی شلوغه و نمیتونه زیاد به سایتت بیاد و برات از کارات بگه بعد عید درست چند روز بعد سیزده بدر بابایی خونه خرید البته از همین مسکن مهر ها ، خدا رو شکر خوبه من که پسندیدم خدا کنه تا تولدت بریم اونجا برات جشن خوب بگیرم چند روزه دیگه 11 ماهگیت تموم میشه . امروز برا اولین بار وقتی سرپا ایستادی یه قدم برداشتی من و بابایی که خیلی ذوق کردیم .خیلی بازیگوش شدی عاشق وسایل برقی و کنترل و موبیل اینجور چیزا هایی. بابا میگی در در میگی بای بای میکنی به به میگی زبونت رو نشون میدی الو میکنی چشمک میزنی ( موقع چشمک زدنت میخوام درسته بخورمت ) تازگیا سیی سیس...
نویسنده :
پینار
0:25